روز خوب ...روز بد


اگر خبر زلزله بم حالمو نمی گرفت امروز روز نسبتا خوبی می شد . وقتی فکرشو می کنم که اگه جای اونا بودم چه حالی داشتم اونوقت بیشتر به عمق فاجعه پی می برم . نمی دونم چه کاری از دستم بر میآد براشون بکنم ولی اینجور وقتا احساس بدی بهم دست میده و می فهمم که به درد هیچ کس و هیچ کاری نمی خورم .
امابه غیر از این خبر امروز من کلی به کارای عقب افتاده رسیدم و مهمتر اینکه به خاطر دیگران روزمو خراب نکردم . البته به خاطر تنها خواننده متن قبلی رنگ وبلاگمو تغییر دادم نمی دونم بد شده یا نه ، تا ببینم نظر دیگران چیه.
در آخر به خاطر مردم بم و شاید همه مردم بیچاره دنیا این شعر سعدی رو به خودم و همه یادآوری می کنم:
بنی آدم  اعضای   یکدیگرند
که در آفرینش ز یک  گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر   عضوها  را  نماند   قرار
 تو کز محنت دیگران بی غمی
 نشاید که نامت نهند   آدمی
نظرات 3 + ارسال نظر
بهزاد جمعه 5 دی‌ماه سال 1382 ساعت 11:31 ب.ظ http://ayatesheytani.blogsky.com

نمیدونم چی بگم جز اینکه متاسفم:(( در ضمن مرسی که اومدی موفق باشی بای عزیز

مهران شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 03:15 ب.ظ http://azadikhah.blogsky.com

سلام ممنون از نظرت

جهانبخش شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 07:00 ب.ظ http://davaran.persianblog.com

سلام حال شما .. منم تسلیت میگم .... از شروع نوشته هاتون تا اینجا خوندم ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد