
اگر خبر زلزله بم حالمو نمی گرفت امروز روز نسبتا خوبی می شد . وقتی فکرشو می کنم که اگه جای اونا بودم چه حالی داشتم اونوقت بیشتر به عمق فاجعه پی می برم . نمی دونم چه کاری از دستم بر میآد براشون بکنم ولی اینجور وقتا احساس بدی بهم دست میده و می فهمم که به درد هیچ کس و هیچ کاری نمی خورم .
امابه غیر از این خبر امروز من کلی به کارای عقب افتاده رسیدم و مهمتر اینکه به خاطر دیگران روزمو خراب نکردم . البته به خاطر تنها خواننده متن قبلی رنگ وبلاگمو تغییر دادم نمی دونم بد شده یا نه ، تا ببینم نظر دیگران چیه.
در آخر به خاطر مردم بم و شاید همه مردم بیچاره دنیا این شعر سعدی رو به خودم و همه یادآوری می کنم:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
نمیدونم چی بگم جز اینکه متاسفم:(( در ضمن مرسی که اومدی موفق باشی بای عزیز
سلام ممنون از نظرت
سلام حال شما .. منم تسلیت میگم .... از شروع نوشته هاتون تا اینجا خوندم ....